شبا به اميد چشات چشمامو رو هم مي زارم شايد توي خوابم بياي بشه باهات حرف بزنم چشام شبا بارونيه به التماسه اون چشات هي التماست مي کنم . فقط براي يک نگاه حالا ديگه چرخ فلک نمي چرخه به کام من چه کار کنم . عاشقتم . اينه فقط گناه من حالا حتي نبودنت برام يه دنيا بودنه خيال نکن دروغ مي گم . اشکام گواه حرفمه خيال نکن ميشه بري يه روزي از خاطر من مي خوام بازم بهت بگم : عاشقتم اينه فقط گناه من
دوستت ندارم، ولی همیشه در فکر و خیال تو هستم.
دوستت ندارم، ولی به خاطر تو اشک می ریزم.
دوستت ندارم، در حالی که تمام ذرات وجودم تو را می خواهند و از پس تو می آیند.
به زبان حال می گویم:
دوستت ندارم، در حالی که تمام ذرات وجودم به حرفهای من می خندند.
اعتراف می کنم:
دوستت ندارم، ولی لذت می برم از خشمت، از غرورت، از قدرت و گریزت.
اکنون اعتراف می کنم که:
دوستت دارم چون... تو دوستم نداری...
+
تاريخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ساعت ۳:۵۰ ب.ظ نويسنده گل نرگس تو
|